همین که وارد اتاقش میشوم، انبوه تــــخته شاسیهای مراسم رونمایی کتابها و امضاهای جورواجور پای آن که روی دیوار ردیف شدهاند، توجهم را جلب میکند. میگوید: «خیلی با خودم کلنجار رفتم که در مورد کتابهایی که در مورد خاطرات مردم از ایام شهادت حاج قاسم کار کردهایم، گفتوگو کنم یا نه؟» هنوز کلمه بعدی در دهانش نچرخیده که وسط حرفش میپرم و میگویم: به قول شهید آوینی «اجر امثال شما در گمنام بودن است و اجر ما خبرنگارها در افشا کردن». بعد از حال و احوال، پیش از آغاز رسمی گفتوگو، به رسم مصاحبههای تاریخ شفاهی ناخنکی در خاطراتش در خصوص موضوع بحث میزنم. میگوید به عنوان مدیر پروژه، دستکم ۳۰هزار خاطره از مردم را با موضوع بازتاب شهادت حاج قاسم در زندگیشان خوانده است. از ریزهکاریهای کار که با هم حرف میزنیم، میفهمم حداقل در این پروژه، خبری از کتابسازی برای حاج قاسم و درج آن در رزومهها نیست.
گفتوگو با سیدسجاد جلینی، مدیر پروژه جمعآوری خاطرات شفاهی با محوریت بازتاب شهادت حاج قاسم سلیمانی در زندگی مردم ساعتی به طول میانجامد؛ مشروحش را میتوانید در ادامه بخوانید. حاصل تلاش او و همکارانش در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در چندین جلد چاپ شده و قرار است باقیمانده آنها که درمجموع خاطرات هر یک استانهای کشور را دربرمیگیرد، بهزودی روانه بازار نشر شود.
کمی درباره این پروژه توضیح دهید و اینکه چطور به این رسیدید که سراغ جمعآوری خاطرات مردم، آن هم از نقاط مختلف کشور و اقشار و صنوف مختلف بروید؟
علل شکلگیری این آثار از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. همیشه در اتفاقات تاریخ، حوادثی که علیه مستکبران و در باب گفتمان انقلاب اسلامی بوده یا سانسور شده یا تقطیع و یا تحریف. رهبر معظم انقلاب بارها گفتهاند اگر ما روایت نکنیم دشمن آنگونه که دوست دارد میآید و روایت میکند. یک حرکت عظیم در کشور رخ میدهد و اگر نخواهد این واقعه روایت شود حتماً از طرف دشمنان تقطیع و سانسور خواهد شد. در مورد واقعه عظیم تشییع حاج قاسم داشت تحریف صورت میگرفت و برخی میگفتند حادثه خاصی نبوده و برای تشییع برخی دیگر هم آدم آمده است! یا فردی بود که میگفت این رویداد همبستگی ملی نیست بلکه انشقاق ملی است و میگفت به فضای مجازی نگاه کنید! با همین صحبتها برخی تلاش داشتند بهاصطلاح جای جلاد و شهید را عوض کنند. بنابراین این ضرورت وجود داشت که بنویسیم تا تاریخ بداند.
یک بعد دیگر موضوع به مردم برمیگشت. ما ماجرای مردم را داریم. اگر بخواهیم گفتمان انقلاب اسلامی را مدنظر قرار دهیم شروع حرکت انقلاب اسلامی با مردم بود. در تمام ادبیات امامین انقلاب مردم نقش محوری دارند. مردم هر جا باشند نقش مؤثری در ادبیات سیاسی، هنری، فرهنگی و اقتصادی دارند.
در سالهای ۸۸ تا ۹۸ گفتمان غرب روی کلیدواژه مردم مانور میداد. در سالهای ۹۶ تا ۹۸ این مانور که مردم همراه نظام نیستند از سوی دشمن بیشتر شد. ولی مردم در سال ۹۸ و در مراسم تشییع حاج قاسم به میدان میآیند و نشان میدهند وامدار گفتمان انقلاب هستند. برخی میگفتند حضور و حمایت مردم دیگر تمام شده اما این اتفاق از دید امتی و ملتی نشان داد انقلاب زنده است. مردم همیشه مهم هستند. اکثریت مردم در این واقعه انتخابی کرده بودند و این انتخاب باید دیده میشد.
منظر دیگر تحلیلهایی است که میشود درباره این اتفاق داشت. رهبری میآیند و میگویند آن روزی که تمام مردم در کشور ایران و عراق برای تشییع حاج قاسم به خیابان میآیند «یومالله» است. ما خاطره زیاد داریم که فردی میگفت من حاج قاسم را نمیشناختم ولی وقتی خبر شهادت را شنیدم احساس کردم او را خیلی میشناسم و شروع به گریه کردم. این رویکردها که در میان مردم بسیار بود باید تبیین میشد. از نگاه امتی نیز این موضوع بسیار اهمیت دارد. تا سال۹۸ جمهوری اسلامی در نوک پیکان حضور در منطقه بود. بعد که این حضور و همبستگی مردمی در مراسم حاج قاسم اتفاق میافتد نشان میدهد مردم این اقتدار را میخواهند و میان مجاز تا واقع خیلی فاصله است. از نگاه ملی نیز ملیترین آدمها در خصوص سردار سخن گفتند و شهید سلیمانی را احیاگر روح هویت ملی میدانستند.
ما خیلی موارد داشتیم که افرادی میگفتند این واقعه را سیاسی نکنید و تأکید داشتند این مردم صرفاً به خاطر دلشان آمدهاند. برخی این حضور مردم را به جای وفاق، گسست اجتماعی نمود کرده و در رسانههایشان منتشر میکردند. به همه این دلایل اینکه وسعت مردم بازتاب شهادت سردار است باید ثبت میشد.
در مرحله اجرا و پیادهسازی این ایده، چطور کار را برای خودتان تعریف کردید؟
سطح کار در سال اول محدود بود و برای شهر مشهد و کشور موضوع تعریف شد. موضوع آن هم بیشتر حول تربیت بود و کارهایی اتفاق افتاده که تکثیرپذیر باشد. کتاب «سلیمانیها» سه فصل دارد. فصل اول آن بیشتر خانوادگی و تربیتی است. فصل دوم مربوط به تشکلهاست و فصل سوم به حوزه بینالملل و امت اسلامی مربوط میشود. ما تلاش میکردیم یک تکثر جغرافیایی، قشری، جنسیتی و سنی را در تهیه آثارمان رعایت کنیم. ابتدا یک پرسشنامه با سؤالاتی فکر شده تهیه و میان اقشار مختلف مردم پخش کردیم. سپس از طریق همین پرسشنامهها به مواردی رسیدیم و برای گفتوگو سراغ آنها رفتیم و در نهایت به چاپ آثار از استانهای مختلف رسیدیم.
یکی از پرسشهایی که در استانها پخش میکردیم این بود که از اقوام و اطرافیان شما فردی هست که اسم بچهاش را به نیت شهید سلیمانی، قاسم گذاشته باشد؟
بر اساس این پرسش به سوژه و دادههایی رسیدیم و خاطراتی گرفتیم که به کتابی منجر شد که در حال آمادهسازی برای چاپ است. نام این کتاب «پسرم قاسم» و در مورد پدر و مادرهایی است که اسم پسرشان را به نیت حاج قاسم سلیمانی، قاسم گذاشتهاند. نویسنده این کتاب هم خانم «قربانزاده» است. خاطرات این کتاب در سطح کشور گستردگی دارد.
تلاش میکردیم اسم کتابهایی که منتشر میشد را بر اساس بوم هر استان نامگذاری کنیم. برای مثال برای استان گیلان نام کتاب خاطرات مردمی آن استان شد «سردار گیله مردان». عنوان کتاب برای استان آذربایجان غربی «اوخشاما برای قاسم» شد. اوخشاما خوانش عزاداری سنتی مادرانی است که پسر جوان از دست دادهاند. نام کتاب برای استان چهارمحال بختیاری «پیا یَل» به معنای مرد بزرگ و قهرمان است. در استان لرستان نام کتاب «هیرمان» است. «علمگردانی برای علمدار» عنوان کتابی است که از خاطرات مردمی در استان خراسان شمالی بدست آمد. در سیستان و بلوچستان کتاب «رستم ایرانشهر» و در کرمان «رجعت» نام گرفت.
پروژه دیگر این بود که بر سر مزار حاج قاسم رفتیم و از افرادی که آنجا میآمدند خاطره میگرفتیم. آدمهایی که با تنوع و اقشار مختلف آنجا میآمدند سوژههای جالبی برای گرفتن خاطرات بودند. بعضی از آنها اصلاً با مفهوم حجاب آشنا نبودند و دلداده حاج قاسم بودند. نام این کتاب «بر مدار مزار» شد که به زودی چاپ میشود. کارهایی نیز در زمینه هنرمندان و خبرنگاران انجام دادیم و مصاحبههایی از این افراد گرفتیم.
قصه تشییع حاج قاسم ظرفیتهای بیشماری برای انعکاس دارد. تفاوت ما با سایر مجموعهها این بوده که در دو سه سال گذشته آثار بسیاری در مورد حاج قاسم چاپ شده که این کتابها خاطرات حاج قاسم هستند اما حجم عظیمی هم از طرف مجموعه ما با سوژه مردم و حاج قاسم اتفاق افتاد.
در گپ و گفت پیش از آغاز گفتوگو از مطالعه بیش از ۳۰هزار خاطره مردمی در این خصوص گفتید؛ کدام خاطرات برای خودتان جذابتر بود؟
ماجرای شهادت حاج قاسم برای برخی سبب شده بود در سبک زندگیشان تغییراتی ایجاد شود. در برنامهای در یکی از استانها حاج قاسم سخنران بوده و خانم و آقایی هر کدام در بخش خود مسئول اجرایی آن همایش بودند و این برنامه موجب آشنایی و ازدواج آنها شده بود. دست روزگار به صورتی گشت که این دو نفر که عامل ازدواجشان حاج قاسم بود میخواستند از هم جدا شوند. این دو نفر وقتی پرسشنامه ما به دستشان رسید به خود آمدند که عامل ازدواج ما شهید سلیمانی بوده و همین موضوع سبب شده بود دوباره به زندگی مشترک برگردند. در استانی دیگر زوجی با یک بچه در آستانه جدایی بودند و خاطرهگویی از حاج قاسم سبب شده بود دوباره به زندگیشان برگردند.
اهمیت خود «تاریخ شفاهی» در بازگویی خاطرات مردمی در مورد حاج قاسم چیست؟
یک باب تاریخ شفاهی بازگویی دوباره خاطرات و هویتیابی است. برای مثال فراموش نشدن این موضوع که ماجرای ما با آمریکا چیست و چرا آنقدر با آمریکا پدرکشتگی داریم. همین تاریخ شفاهی خود سبب میشود علت این موضوعات را از یاد نبریم.
شاید این موضوع برای برخی نامفهوم باشد اما یک عده میگویند ما برای سردار نذر میکنیم و حاجت میگیریم. در خاطراتی که از مزار حاج قاسم گرفتیم این موضوع کم نبوده است.
در مورد واقعه سالگرد شهادت حاج قاسم بحثهای مختلفی وجود داشت. یکی از آنها وجود تصوری بود که ماجرای شهادت به یکسری اتفاقها و حرفها عینیت بخشید. برای همین است که رهبر معظم انقلاب میگویند من در برابر روح بزرگ حاج قاسم سر تعظیم فرود میآورم. خون حاج قاسم سبب شد اموری احیا شود. برای برخی استادان دانشگاه مفهوم امت اسلامی نامأنوس بود. مثلاً زدن عینالاسد برای عدهای عجیب بود و تا پیش از آن فکر میکردند ایران در موضوع دشمنی با آمریکا لاف میزند اما این موضوع نشان داد ایران در این قبیل وقایع جدی است.
ماجرای حمله ما به پایگاه آمریکایی توسط عدهای در هیاهو و اتفاقات دیگر گم شد. خود این حمله موشکی اتفاقی بزرگ بود چرا که هیچ کشوری به این شکل با آمریکا درگیر نشده بود و این رویارویی نقطه عطفی در تاریخ محسوب میشد.
افرادی از خارج از مرزهای ایران شاید این موضوع را دقیقتر میفهمیدند که ایستادن در برابر هیمنه ظاهری آمریکا کار شجاعانه و بزرگی است. البته که در روایت این ماجرا قصوراتی از سوی ما نیز بوده است. خون حاج قاسم برای خیلی از افراد احیاگر بسیاری از روحیات و دمیدن هوایی تازه در گفتمان انقلاب بود.
خبرنگار: فاطمی نژاد-سرادار
۱۴ دی ۱۴۰۱ - ۰۴:۵۰
کد خبر: 839258
گفتوگو با سیدسجاد جلینی، مدیر پروژه جمعآوری خاطرات شفاهی با محوریت بازتاب شهادت حاج قاسم سلیمانی در زندگی مردم ساعتی به طول میانجامد؛ مشروحش را میتوانید در ادامه بخوانید. حاصل تلاش او و همکارانش در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در چندین جلد چاپ شده و قرار است باقیمانده آنها که درمجموع خاطرات هر یک استانهای کشور را دربرمیگیرد، بهزودی روانه بازار نشر شود.
نظر شما